به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، نمازگزاران پس از اقامه نماز جمعه، در حال تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم بودند که در بین انبوه جمعیت، صدای خستهی مردی همه را متوجه خود ساخت و جمعیت بهسوی صدا برگشتند. مرد با صدای بلند میگفت: «این پسر، پسر من نیست. پسر همهی شماست، پسر اردبیل است...»
ظهر 31 اردیبهشتماه 1395 استان اردبیل میزبان بهترین مهمان خدا «شهید هاشم دهقانینیا» بود. مهمانی که پیش پرودگار متعال عزیز است و از او روزی میگیرد...
خدایا؛ این قربانی را از من قبول کن
عده ای زیر شانه های این مرد را گرفته بودند و به او دلداری می دادند. اشک از چشمانش سرازیر بود و خمیده خمیده راه میرفت و زیر لب نجواها میکرد و میگفت: خدایا این قربانی را از من قبول کن، پسرم فدایت یا زینب، هاشمم سرفرازم کردی بابا...
با جملات این مرد، بغضها در گلو حبس شده بود و اشک این پدر، اشک های نمازگزاران را درآورد. از طرفی دیگر هق هق صدای برادر شهید، تاب از دل مردم ربوده بود...
درباره شهدای اردبیل بیشتر بخوانیم:
هروقت دعا کردی، فقط دعای شهادت
خاطرات نوجوانی که لباس رزم به تنش زار میزد + عکس
«دده کشی قلیزاده» در ۱۰۰ سالگی درگذشت + عکس
شهیدی که نان و پنیر جبهه را هم نخورد + عکس
از کدام شهید حرف میزنم، شهیدی که در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) و ولایت دستانش قطع شد و جانش را فدا کرد. روز تشییع شهید «هاشم دهقانی نیا»، حرف قطع شدن دستان او در بین جمعیت رد و بدل میشد و پرچمهای یا عباس (ع)، روضهی علقمه و جدا شدن دستان قمر منیر بنیهاشم را تداعی میکرد.
به کجا سفر باید کرد؟ کجای دنیا؟ وقتی از دست قطع شده میگویند، کجا را باید پیدا کرد؟ به کجا باید رفت؟ جز کربلا و یاد عباس (ع) و غیرت و شجاعت او... خوشا زینب (س) را که مدافع حرمی چون او دارد که مانند حضرت عباس (ع) در مقابل دشمنان اسلام ایستاد و دو دستش را تقدیم کرد.
بزرگمنشی شهید از زبان برادر
روز تشییع پیکرش، جوانان شهر با هر نوع بینش و تفکری آمده بودند و با چشمان پر اشک عکسهای سلفی با تابوت شهید میگرفتند. برادر این شهید که در روز تشییع برادر بی تابی میکرد و تاب دوری عزیزش را نداشت، عنوان کرد: هاشم با اینکه از همهی ما کوچکتر بود، اما واقعاً رفتارهای بزرگی داشت. هیاتهای مذهبی و مساجد پاتوق او بودند و فعالیتهای گمنامی را انجام می داد که پس از شهادتش برای ما بازگو شد.
وی گفت: خیلی باهوش و چالاک بود. اصلا نمی دانیم کی بزرگ شد، دیپلمش را گرفت و مشغول به کار شد. همه ما به همه چیز فکر میکردیم جز شهادت هاشم، چرا که واقعاً او قوی و شجاع بود و بعید می دانستیم که اتفاقی برایش بیافتد.
همچنین همرزم شهید مدافع حرم «هاشم دهقانینیا» با ذکر یاد و خاطرهای از شهید عزیز، اظهار داشت: هاشم از پاسداران جوان تیپ ۳۷ سپاه حضرت عباس (ع) و از رزمی کاران زبده استان بود که قبل از عید به جمع مدافعان حرم پیوست. پیش از اعزام به سوریه این شهید را از دور دیده بودم اما از نزدیک ملاقات نکرده بودم تا اینکه در ماموریت سوریه با این شهید همرزم شدم و در اولین روزهای ماموریت به رشادتها و جدیت این شهید در انجام ماموریتهای محوله پی بردم.
هاشم؛ شجاعانه ایستادگی کرد
وی ادامه داد: در یکی از عملیاتها در محوری که با آتش سنگین دشمن مواجه شدیم، رشادت و عدم ترس هاشم را به چشمان خود دیدم. شجاعانه ایستادگی میکرد و از هیچ چیزی ترس نداشت و میگفت: «منطقه را باید از وجود نحس این حرامزادهها پاک کنیم...»
آری این شجاعت و رشادتهای امثال هاشمهاست که امروز جسارت را از دشمنان این نظام برای تعرض به ناموس و مملکت گرفته و جوانان ما اعتقاداتشان محکمترو استوارتر شده است.
*شهید مدافع حرم «هاشم دهقانینیا» نخستین شهید مدافع حرم استان اردبیل در سال 1367 در محله امام جعفر صادق (ع) استان اردبیل به دنیا آمد و در سال 1394 به عنوان یکی از پاسداران و مدافعان حریم اهل بیت(ع) در سوریه شهید شد و نخستین شهید مدافع حرم استان اردبیل نام گرفت.